چرا استارتآپها با شکست مواجه میشوند؟؟؟
البرز فاوا نیوز، ما همواره تلاش میکنیم که استارتآپها بتوانند از یک شکست فاجعهبار اجتناب کرده و مراحل رشد خود را با موفقیت ادامه دهند اما همچنان تعداد زیادی گریبانگیر شکست میشوند. باید بپذیریم که این شکست در ذات استارتآپها نهفته است. در ادامه علتهای مهمی که استارتآپها را به سمت شکست کشاندهاست، را بررسی می نماییم.
۱. کارآفرینان استارتآپهای شکستخورده در خلاء زندگی میکردند. برای کارآفرینان آسان است که برروی موضوعی تمرکز کنند و آنقدر درگیر آن شوند که درنهایت چشمانداز خود را از دست دهند. این یک واقعیت است که یکی از مزیتهای کلیدی برای جذب سرمایه خطرپذیر (venture capital) از شرکتها، شناخت کافی از بازار هدف شماست که بتواند به شما بازخوردهای مناسب داده و صحت استراتژی شما را تایید کند. به همین دلیل کارآفرین باید از محیط بسته خود خارج شده و بیشترین ارتباط را با بازار هدف خودش ایجاد کند.
۲. ایده استارتآپهای شکستخورده نمیتوانست بهشکل منحصربهفرد مشکل بزرگی را حل کند. جهان به سمت پیچیدهای در حال حرکت است. هرچهقدر که پیچیدگی جهان بیشتر میشود مشکلات بیشتری هم به وجود میآید که نیازمند راه حلهای خاص خود هستند. باید به این نکته توجه داشت که با پیدایش یک مشکل بزرگ، راهحل آن هم وجود دارد. در حقیقت این دو در کنار هم بوده و باید راهحل مناسب را جستوجو کنیم.
۳. استارتآپهای شکستخورده از لحاظ نقدینگی به آخر خط رسیده بودند. برای تمامی موسسانی که استارتآپ خود را به تنهایی راهاندازی کرده بودند، با مشکل کمبود نقدینگی رو بهرو شدند که به دلایلی زیادی این اتفاق پیش میآید. آنها از ابتدا بودجه مناسبی در استارتآپ خود نداشتند. آنها هیچ برنامه خاصی برای افزایش نقدینگی و یا جذب سرمایهگذار نداشتند. نرخ هدردادن نقدینگی در استارت آپ آنها بسیار بالا بود.
۴. استارتآپهای شکستخورده بیشتر بر مفهوم ایدهی خود متمرکز بودند و به طور کامل بر محصول تمرکز نداشتند. ایدهها و اختراعات تسهیلکننده جریان استارتآپ هستند اما آنچه که مصرفکنندگان و دیگر کسبوکارها به طور کامل خریداری میکنند، محصولی است که مورد استفاده آنها قرار خواهد گرقت. باید به این نکته توجه داشت که تفاوت بسیار زیادی بین ایده و محصول یک استارتآپ وجود دارد.
۵. آنها خلاء بزرگی در استراتژی خود داشتند. بعضی از خلاءهای پیش رو قابل پیشبینی هستند اما در بعضی اوقات حضور برخی پدیدهها مثل کمبودن هزینه مواد اولیه و دسترسی به امکانات و زیرساختها که در ظاهر خوب جلوه میکنند، مانع از اتخاذ استراتژیهای درست برای استارتآپها میشوند.
۶. استارتآپهای شکستخورده شرایط لازم برای یک تیم را نداشتند. برخی از موسسان استارتآپها تا آخر دوام نمیآورند و در بلندمدت تیم خود را ترک میکنند. برخی هم با اولین شکست، استارتآپ خود را ترک میکنند. از طرفی هم اعضای تیم استارتآپ تعهد لازم را برای یک کار تیمی نداشتند. به یاد داشتهباشید که یکی از نکات مهم برای سرمایهگذاران خطرپذیر، تیم و کارتیمی است. این فاکتور در قصد سرمایهگذاری آنها بر استارتآپها بسیار موثر است.
۷. استارتآپهای شکستخورده فکر میکردند که با راهحلهای فعلی میتوانند رقبای خود را تسلیم کنند. با دقت در روند رشد صنعتها و بازارهای مختلف متوجه میشویم که همواره موانعی وجود داشتند که مانع از تغییر وضعیت فعلی میشد. گاهیاوقات راهحل ما برای تغییر شرایط فعلی بازار کاملا درست است ولی رقبای قوی توانستهاند راهحل ما را پیشبینی کرده و بهآسانی با آن مقابله کنند. به همین دلیل نباید رقبای خود را دستکم گرفته و تصور کنیم که به سرعت تسلیم ما خواهند شد.
۸. بازار برای استارتآپهای شکستخورده در جهتی حرکت کردهاست که انتظارش را نداشتند. بازار پدیدهای پیچیده و دارای بخشهای مختلف و زیادی است که پیشبینی آینده را در آن دشوار میکند. علاوه بر این، واقعیت این است که بسیاری از کارآفرینان خود را درگیر پیشبینی آینده نمیکردند. کارآفرینان ترجیح میدهند سوار بر موج بازار شوند به جای اینکه دائما به فکر پیشبینی بازار و تحلیل روند آینده باشند.
۹. استارتآپهای شکستخورده اطلاعات نادرستی را از مردمی دریافت میکردند که در بازار هدف آنها نبودهاند. اشتباه رایجی که در کارآفرینی رخ میدهد این است که کمیت اطلاعاتی که کارآفرینان به دنبال آنها هستند بیشتر از کیفیت اطلاعاتی است که دریافت میکنند. این عامل سبب میشود تا کارآفرینان اطلاعات نادرستی را از منابع نامعتبر دریافت کنند. اتفاق ناگوار این است که زمانی که کارآفرینان با اطلاعات درستی از جانب مردم روبهرو میشوند که در تضاد با تفکر و اندیشه آنها بوده، متحیر میشوند و درک این واقعیت برای آنها مشکل میشود و نمی خواهند این حقیقت را بپذیرند.