نوآوری باز؛ تضمین کننده پیشرفت استارت آپ ها
حمید حیدری
بازار راه اندازی رویدادهای استارت آپ و نوآوری و حمایت سازمانهای دولتی و شرکتهای صنعتی از این دست رویدادها داغ داغ شده ولی آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ کمک به پرورش و تجاری سازی و جذب سرمایه برای راه اندازی ایده ها می باشد. در میان بسیاری از مدیران شرکتها و سازمانها این امر مهم و حیاتی در حد «شعار» باقی مانده است. تغییر بینش و نگرش مدیران ارشد و بهویژه مدیران تحقیق و توسعه شرکتها که سالهاست نوآوری را در تحقیق و توسعه و مهندسی معکوس خلاصه کردهاند، یک شبه اتفاق نمیافتد. بنابراین شاید بیش از هر چیز نیازمند یک تغییر فرهنگ ریشهای در سبکها و رویکردهای مدیریت نوآوری در شرکتها و سازمانها هستیم.
الگوی نوآوری باز یا به تعبیری تحقیق و توسعه باز یکی از راههای خروج از بن بست این شعار می باشد. با استفاده از این الگوی موفق مرزهای محلی و جزیره ای شکسته شده و با دنیای بیرون ارتباط برقرار میشود. این الگو در حقیقت، نقطه مقابل مدلهای سنتی است که در آنها تولید یک محصول ناشی از تحقیق و توسعه در داخل یک شرکت و بصورت کاملا بسته و انحصاری میباشد. در حقیقت نوآوری باز، توانایی جذب و استفاده از دانشهای خارج از محدوده شرکت را فراهم می نماید. بر طبق این الگو به شرکتها توصیه میشود تا همان مقدار که به ایدههای داخلی شرکت بها میدهند به ایدههایی که در دنیای بیرون از شرکت وجود دارند و در جریان هستند نیز اهمیت دهند تا از این طریق به بازارهای مختلف دسترسی پیدا کرده و باعث پیشبرد فناوری های نوین خود شوند.
در واقع نوآوری باز معتقد است که دانشهای مفید بسیار گسترده و توزیع شده هستند و حتی توانمندترین واحدهای تحقیق و توسعه نیز باید به شناسایی، ایجاد ارتباط و به کار بردن منابع دانشهای خارجی به عنوان یک فرآیند اصلی نگاه کنند. ایدههایی که زمانی تنها در شرکتهای بزرگ جوانه میزد حالا ممکن است در شرایطی متفاوت و در یک اختراع فردی یا یک استارتآپ با تکنولوژی بالا در شرکتی ناشناس و کوچک یا حتی در پژوهشهای یک موسسه آموزشی متبلور شوند.
امروزه در دنیا شرکتهای پیشرو صنعتی بر خلاف گذشته توجه زیادی به کسبوکارهای جدید (استارتآپها) دارند. در کمال تعجب این بازیگران جدید یا پژوهش محدودی میکنند یا اصلا وارد مقوله پژوهش نمیشوند و به جای انجام فرآیند پیچیده و زمانبر پژوهش، ایدههای جدید را توسط فرآیندهای متفاوتی به بازار عرضه میکنند. بدین ترتیب اگر شرکتها نتوانند ظرفیت جذب مناسب را در سازمان خود توسعه دهند میتوانند روش اتحاد استراتژیک با کسب و کارهای نو و کوچک را برای دستیابی به دانش و بازار های جدید بکار ببرند.
جالب اینجاست که به رغم مزایای نوآوری باز، این رویکرد هنوز در بسیاری از شرکتها و سازمانها جدی گرفته نمیشود. بسیاری از مدیران بنگاههای صنعتی و صاحبان کسبوکارها هنوز چیزی از این مفهوم نشنیدهاند یا بنا به دلایل مختلف، تمایلی به بهرهگیری از آن ندارند. به نظر میرسد یکی از دلایل جدی عدم تمایل بنگاههای صنعتی به نوآوری باز را باید در فرهنگ نوآوری آنها جستجو کرد. در فرهنگ رایج، اغلب شرکتهای صنعتی اعم از دولتی یا خصوصی برای حفظ یا رشد سهم بازار خود صرفاً به نوآوری داخل سازمانی متوسل میشوند.
ناگفته نماند، همانطور که نوآوری باز منافع زیادی به شرکتهای فعال از جمله کاهش هزینه تحقیق و توسعه، پتانسیل بهبود در بهرهوری توسعه، افزایش دقت برای تحقیقات بازار و مشتریان هدف، همافزایی بین نوآوری داخلی و خارجی در این زمینه را ارائه میدهد، خطر و چالشهایی را نیز بهمراه دارد ؛ از جمله امکان افشای اطلاعات ، از دست دادن مزیت رقابتی توسط سازمانها ، افزایش پیچیدگی کنترل نوآوری و نحوه مشارکت شرکتها در یک پروژه که می توان با فرهنگ سازی و پیش بینی قوانین حمایتی این موانع را از پیش راه برداشت.
بهمین منظور سازمانها و ارگانهای مربوطه باید تدبیری بیندیشند تا نسبت به طرح و تصویب قوانین حمایتی اقدام شود و همچنین با برگزاری کارگاهها و کلاسهای توجیهی، آموزشهای لازم برای مدیران ارشد در جهت ایجاد، استفاده و پرورش الگوی نوآوری باز داده شود و در نهایت با تشویق آنها از این الگو و تفکر بنیادی حمایت مستقیم و فنی گردد.