دو روی سکه فیلترینگ؛ دو قطبی بر سر شبکه های اجتماعی!
سعید حیدری- این روزها بحث فیلترینگ برخی شبکه های اجتماعی همچون وات ساپ و اینستاگرام به سوژه داغ رسانه ها و محافل عمومی تبدیل شده است، گرچه تجربه های گذشته همچون محدودسازی تلگرام با موفقیتِ کامل همراه نبوده اما اکنون دو قطبی شدیدی در بین موافقین و مخالفین وضعیت موجود فضای مجازی شکل گرفته است.
آنچه مهم است نیت تصمیم گیران برای ایجاد محدودیت در دسترسی جامعه به شبکه های اجتماعی است؛ آیا تربیت بهتر نسل های کودک و نوجوان و مصونیتِ افکار عمومی از محتواهایِ مغایر فرهنگ و اخلاق مد نظر است یا اینکه مسائلی همچون سانسور و عدم دسترسی به برخی پشت پرده ها نیز در میان است؛ در هر روی باید پذیرفت که در دنیایِ اینترنت و دهکده جهانی ارتباطات تحت هیچ شرایطی نمی توان خلاء اطلاع رسانی و شفافیت ایجاد نمود یا حتی دسترسی به انواع محتواها اعم از مفید یا غیر از آن را به طور کلی محدود و مختل نمود. فضای مجازی و شبکه های اجتماعی سکه ای دو رو می باشد؛ ابعاد مثبت دارد همچون کارآفرینی و اشتغالزایی و توسعه کسب و کارهای کوچک و ارتقای اطلاعات عمومی و ایجاد سرگرمی و به اشتراک گذاری تصاویر و متون و ویدئوها که حتی در رونق گردشگری و امور خیریه نیز کارساز بوده است. ابعاد منفی دارد همچون نشر سریع اخبار بدون منبع موثق، تغییر ذائقه و خط فکری نسل امروزی، تشویق به ناهنجاری های اجتماعی، خدشه به حریم خصوصی افراد، عدم محدودیت سنی در دسترسی به برخی محتواهای جنسی و…
در این بین و با توجه به ارزش های حاکم بر جامعه نه می توان به انتقادِ محض از حاکمیت پرداخت و نه می توان به صورت مطلق از آن دفاع نمود؛ آنچه مبرهن است عدم دستور پذیری حوزه فرهنگ و جامعه است و تغییر ذائقه فکری و اخلاقی و مشی عملکردی نسل امروزی با بخشنامه و دستورالعمل شدنی نیست و به نظر می رسد که فیلترینگ قهرآمیز شبکه های اجتماعی چه بسا به تشنه تر شدن نوجوانان نسبت به فضای مجازی منجر گردد و بین مردم و مسئولان بی اعتمادی و فاصله ایجاد نماید. البته این به معنای نگاهِ خنثی و بی تفاوتی نسبت به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی نیست، چرا که حضور هدفمندِ معاندین، دشمنان و رسانه های مغرض در این عرصه و دعوت از مردم برای ناهنجاری های اجتماعی و ایستادن در برابر قانون و امنیت و نظمِ جامعه به بهانه های مختلف همچون ماجرای فوتِ تأسف آور خانم مهسا امینی، نشان دهنده تبدیل شبکه های اجتماعی همچون اینستاگرام به میدانِ نبرد علیه جمهوری اسلامی است لذا باید گفت که انعطاف نظام در برابر این شبکه ها نیازمند اصلاح برخی رویه ها از سوی مدیران آنها می باشد و این مطالبه ای به حق و عادلانه است. امید است مسئولان با ارتقای فرهنگسازی، حمایت از راه اندازی شبکه های اجتماعی کارآمد داخلی، توجه به مقوله ی بسیار مهم تربیت افسران جنگ نرم، افزایش آستانه تحمل در برابر نقد و انتقاد به ویژه از جانب جوانان و دانشجویان و استفاده معقول از اختیارات قانونی همچون فیلترینگ، به سمت و سویی حرکت کنند که به جای ایجاد تقابل و فضای چند قطبی در جامعه، نسل جدید نیز به اصل ماجرا پی برده و فریبِ برخی تبلیغات سوء علیه نظام و کشور را نخورند و قطعاً در چنین فضایی اینستاگرام و وات ساپ نمی تواند به بستری برای تحریک اقشار جامعه مبدل شود. ارتقای سواد رسانه ای و ایجاد بصیرت انقلابی در بین نسل جدید، بازخوانی نقشه ها و توطئه های دشمنان نظام و انقلاب در برهه های زمانی مختلف، کمک به قشر دانشجو در جهت تشخیص سره از ناسره و تقویت شبکه های اجتماعی داخلی می تواند راهکارهای مناسبی در جهت نقاب افکندن از برخی پشت پرده های اینستاگرام باشد که گرچه ظاهرِ آن خیر و به نفع عموم است اما در باطن اهداف شومی نیز دنبال می کند که این روزها در کشورمان به خوبی شاهد آن هستیم.
فراموش نکنیم که در هر حال بخشی از کار و زندگی و فعالیت های یومیه مردم با شبکه های اجتماعی پیوند خورده و چنانچه شورای عالی فضای مجازی، وزارت ارتباطات، دستگاه قضا و دست اندرکاران امر یکباره و خلق الساعه و بدون زیرساخت و پیش مقدمه های لازم نسبت به فیلتر و محدودسازی آنها اقدام نمایند نه تنها نتایج لازم را به همراه نخواهد داشت بلکه در آینده ای نزدیک شاهد رشد و رویش شبکه های دیگری خواهیم بود و همچنین افراد از طریق غیرقانونی همچون خرید و نصب وی پی ان، فیلترینگ را دور زده و مجدد به فعالیت در وات ساپ و اینستاگرام می پردازند، همان اتفاقی که در خصوص تلگرام و توئیتر رقم خورد.